توركمن صحرا
 
 
 
مرور روزهای گذشته

 

منزلم صحرا بود ،هوش و حواسم در آسمان

ای دلبرم  ،عشقت همچون آتش مرا می  سوزاند

حرف هایی ناگفته ی زیادی  در دلم مانده

من آن روز ها  وخاطره هایم  را مرور میکنم

گفتم چه شد، آیا همین بود عشقت؟

به راستی دیگر قلبت جایی برایم ندارد؟

به من بگو  کسی را غیر من در قلبت جای دادی؟

به همین راحتی مرا کنار گذاشتی؟

آیا  چشمانت  زیبایی ها رو دید و بیخیال من شد؟

اگر این چنین است، آن وعده هایت چه بود؟

مگر نمیدانستی در دل من هیچکس نبود و عشق من پاک

قلبم راشکستی 

میدانم دیگر مرا یاد نمیکنی

تو خواستی مرا  بگذاری و بروی

من اکنون بدون تو پژمرده شدم -خشکیدم  ونابود شدم 

 |+| نوشته شده در  سه شنبه سی ام آبان ۱۳۹۱ساعت 16:46  توسط محمدلطیف  | 
  بالا